حاکم شهر اطلاعیه ای صادر کرد مبنا بر این که در فلان روز هر کس در شکار تمساح شرکت کند و نفر اول شود به او یکصد دینار جایزه میدهد.
مردان شهر از جمله ملا در شکار تمساح شرکت کردند و هر یک در زمان مشخص شده تمساحی را شکار کردند و نزد حاکم بردند
حاکم گفت:پس ملا چه شد؟
مردم به دنبال ملا گشتند او را در کنار رود خانه یافتند و دیدند او مارمولک کوچلی را گرفته و به ان چوب میزند و می گوید، یالا بگو پدرت کجاست؟
منبع:www.valaweb.loxblog.com
کپی بدون ذکر منبع ممنوع میباشد
وپیگرد قانونی دارد.
:: موضوعات مرتبط:
ملا نصرالدین و لقمان ,
,
:: برچسبها:
ملا ,
ملانصرالدین ,
الدین ,
نصرالدین ,
خر ,
الاغ ,
پنداموز ,
بازار ,
فروش ,
تمساح ,
پادشاه ,
حاکم ,
:: بازدید از این مطلب : 236
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20